آیا راه مبارزه با دشمن تقویت اوست؟

بنام خداوند 

همیشه برای مقابله با موانع باید آنها را شناخت. موانع یعنی دشمنان ما برای رسیدن به اهدافمان. اگر برای مثال هدف ما تقویت پول ملی و ممانعت از کاهش ارزش آن باشد، باید اول نگاه کنیم و پیدا کنیم چه عواملی بر ضد هدف ما عمل می کنند. و باید بدانیم  آنها دشمنان ما هستند و در مقابل ما قرار دارند. 

برای مثال : تورم بالا ،نرخ بالای بهره - حجم بالای نقدینگی - بی اعتمادی عمومی به پول ملی - هجوم هیجانی برای تبدیل پول ملی به ارز- امکان  و سهولت واردات  کالا های غیر ضروری - مشکلات بر سر راه صادرات  - حجم بالای مسافرت های خارجی و  حضور بورس بازان و سوداگران در بازار ارز و البته ممکن است عوامل دیگری هم تاثیر گذار باشند.

آیا ما برای رسیدن به هدف که همانا تقویت پول ملی و ثبات اقتصادی  باشد باید با این موانع (دشمنان ) مبارزه کنیم؟ یا آن ها  را تقویت کنیم و فقط بر علیه آن ها شعار بدهیم؟

آیا باید تولید را سرکوب و تولید کنندگان را تضعیف کرده و بر ضد تورم سخنرانی کنیم؟

آیا باید اسکناس چاپ کنیم و بر حجم بالای نقدینگی لعنت بفرستیم؟

آیا باید در بانک هایمان پنج تا ده برابر کشور های سرمایه داری به سپرده ها سود بدهیم و توقع داشته باشیم که ارزش پولمان  کاهش نیابد ؟

خوب معلوم است که وقتی تولید در کشور کاهش یافت تورم بالا میرود.

نرخ بیکاری بالا می رود، 

خوب وقتی نرخ تورم بالا رفت طبعا نرخ بهره هم بالا میرود. بنابراین دشمن بعدی هم قوت میگیرد. هیچ نیرویی هم نمی تواند این دشمن را مهار کند . نه دستور نه تهدید و نه حتی خواهش و تمنا. 

وقتی حجم نقدینگی زیاد شد ، و تورم آمد و نرخ بهره بالا رفت ، گرانی می آید و باعث میشود که اعتماد عمومی به پول ملی کم شود و آرام آرام مردم احساس می کنند که بهتر است بجای پول ملی ارز نگه داری کنند و وقتی این حالت عمومیت پیدا کرد و هجوم هیجانی برای تبدیل پول ملی به ارز خارجی شروع شد آنوقت است که دیگر کاری از دست هیچ کس ساخته نیست و همه می خواهند هر چه زودتر پولشان را تبدیل به ارز کنند که کمتر ضرر کنند.

مسلما غیر از دولت ها کس دیگری نمی تواند نرخ تورم را بالا و پایین کند.مردم می توانند گران فروشی کنند، تقلب کنند ، دروغ بگویند و حتی آدم بکشند ولی ایجاد تورم و از بین بردن تورم ،  فقط کار دولت ها است . خوب سوال اینجاست که چرا این دشمن را تقویت می کنیم؟

البته در این بین واردات غیر ضروری، سفر های خارجی غیر ضروری، مشکلاتی که برسر راه صادرات هست و البته تهدیدات هر چند تو خالی دشمنان خارجی و عملکرد اشتباه مسئولین و نقش سود جویان و فرصت طلبان و رانت خواران هر یک تاثیر خود را کم و زیاد دارند.

دلایل افزایش نرخ ارز

بنام خداوند 

اخیرا بار دیگر قیمت ارز در بازار با  نوساناتی افزایشی روبرو شده و در این حال رسانه ها بار  دیگر هجوم و حمله خود را به مدیران  اقتصاد کشور آغاز کرده اند و البته ایرادی که می گیرند بیشتر انتقاد از افزایش نرخ ارز است .

کمتر کسی از نحوه توزیع و رانتی که در بازار ارز ایجاد شده گله می کند ، کسی سوال نمی کند که دلایل اصلی این نوسانات  چیست و چرا آن علل و عوامل رفع نمی شود ؟

کسی نمی پرسد اگر به گفته مدیر دستگاه اقتصادی کشور در مرداد ماه سال ۱۳۹۲ قیمت دلار ۳۲۰۰ تومانی صحیح و  منطقی بوده و تفاوت نرخ تورم ما با حوزه دلار حداقل ۸% و به طور متوسط بیش از ۱۵% بوده اولا  چرا اجازه داده شده در مقاطعی نرخ دلار  با کاهش بیش از ۱۰% به زیر ۲۸۰۰ تومان برسد و چرا بر اساس تفاضل نرخ تورم در کشور ما و کشورهای حوزه دلار به طور منظم تعدیل صورت نگرفته و باعث جمع شدن فنر در سال های ۹۲ تا ۹۶ شده؟ 

البته نرخ ارز هم مانند هر کالایی تابع قانون عرضه و تقاضاست با این فرق که هر کالایی مصرفی خاص و محدود دارد مثلا میوه ای مثل هندوانه را خریدار به اندازه مصرف می خرد یا اگر هم  قدری بیشتر بخرد برای مصرف چند روزه و مثلا اگر اصراف کار باشد چند برابر مصرف خرید می کند و نمی تواند آن را به مقدار زیاد احتکار کند و همین طور برای خوراکی های دیگر-یا بنزین هر کس به اندازه باک اتومبیلش می خرد و آنرا پر می کند و نگهداری بیش از آن برای عموم مردم صرفه و امکان ندارد سایر کالاها هم کم و بیش اینگونه است مثلا تیرآهن هرچند هم که ارزان باشد عموما نمی توانند آنرا به مقدار خیلی بیش از مصرف تهیه کنند و نگهداری آن پرزحمت و کم فایده می باشد. 

اینست که درباره اکثریت قریب به اتفاق کالاها همین که عرضه آن قدری بر تقاضا پیشی بگیرد قیمت کنترل می شود و وقتی هم  که قیمت مهار شد جاذبه خرید آن کالا برای سفته بازان کم می شود و خریداران محدود و واقعی باقی می مانند و عرضه کنندگان هم مجبور می شوند با قیمت های متعادل با آنها تعامل نمایند.

راجع به طلا یا برخی کالاهای سرمایه ای مسئله قدری متفاوت است و آن این است که بجز مصرف کنندگان اصلی عده ای هم هستند که آن را برای حفظ ارزش سرمایه خریداری و نگهداری می نمایند ک البته به نگهداری طلا و حبس کرن آن ((کنز)) هم می گویند که از نظر اسلام مورد نکوهش است.

و اما داستان  ارز از همه کالاهای دیگر متفاوت است چون قابل تبدیل به هر کالایی است و برای اینکه تقاضای آن کنترل شود در واقع باید تقاضای همه کالاهای قابل تهیه توسط ارز کنترل شود و در واقع باید عرضه همه کالاها به اندازه کافی باشد ک این امر هم امکان پذیر نیست مگر اینکه نرخ تورم کنترل شود . نرخ تورم هم کنترل پذیر نیست مگر اینکه دولت ها در این باره تصمیم جدی بگیرند. 

و البته برای ثابت ماندن نرخ ارز فقط کنترل نرخ تورم کافی نیست و مسئله اعتماد به پول ملی هم جایگاه ویژه ای در حفظ ارزش آن دارد.

حتی قوی ترین پولهای دنیا هم اگر اعتماد عمومی را از دست بدهند بسرعت دچار مشکل و آشفتگی می شوند و ارزش خود را از دست می دهند .

.واما قیمت ارز در ماه های آینده کاملا به تصمیم بانک مرکزی بستگی دارد یعنی  زمانی  که بیش از ۸۰%  عرضه ارز توسط بانک مرکزی انجام می شود ، طبعا تعیین قیمت هم توسط آن مرجع انجام می گیرد.

و البته این به این معنی نیست که " هر چه آن خسرو کند ، شیرین بود"یاهر چه آن مرجع محترم انجام دهد صحیح باشد.

همیشه گفته ام نباید از بالارفتن نرخ ارز وحشت کرد و از راه تزریق غیر منطقی به سرکوب آن پرداخت .البته  همه ما علاقه مند به تقویت پول ملی هستیم همه ما درآمدمان ریال است و با تقویت ریال و پایین آمدن نرخ ارز وضع زندگی مان بهتر می شود ولی این اتفاق با دستور و تزریق ارز ارزان به بازار انجام پذیر نیست کما اینکه هیچ گاه چاهی را که آب ندارد نمی توان با ریختن آب دستی آبدار کرد بلکه باید با تمهیداتی و با مشورت با کارشناسان و انجام عملیاتی خاص باعث شد که خود چاه از خود آب بیرون بدهد دوباره عرض می کنم تزریق ارز ارزان و محدود از طریق عده ای خاص برای اقتصاد سم و زیان آور است.

یکی از اقدامات عجیبی که بنام مبارزه با گران شدن قیمت ارز از سوی دولت انجام گرفته ، طرح پیش فروش سکه است ، واقعا خوب است از آقایان سوال شود آخر چه منطقی در پشت این تصمیم بوده؟ دادن سالانه حدود ۳۰% سود به طلا که نرخ تورمی حدود صفر دارد ، چه توجیهی دارد؟

اگر بخواهید سکه ها را سر موقع و بی هیچ اما و اگری تحویل دهید که توجیه اقتصادی ندارد و در واقع برداشت از جیب عموم ملت و دادن به عده از آنان است و اگر هم دبه در آورید و بهانه تراشی کرده و تحویل ندهید یا مثلا بگوئید معادل ریالی آن را می دهیم (همانگونه که راجع به سپرده های ارزی در زمان دکتر بهمنی اتفاق افتاده بود) که باز هم به وجهه و آبروی دولت لطمه وارد می شود . 

در هر حال گاهی چند سنگر عقب نشینی کردن و بعد با درایت و قوت ایستادگی کردن ، خیلی بهتر از باج دادن و تقویت دشمن و رقیب است.

این مقاله تحت عنوان : ریشه های بی ثباتی در روزنامه وزین دنیای اقتصاد منتشر شده است.