جلسه استیضاح

بنام خدا

این هفته جلسه روز یکشنبه مان برگزار نشد - و به جای آن جلسه مشترکی با هیئت عالی نظارت و در بانک مرکزی به میزبانی ریاست هیئت عالی نظارت یعنی جناب آذرگون برگزار شد -در ابتدا جناب آذرگون ضمن خوش آمد گوئی اظهار امیدواری کرد که این گونه جلسات مشترک بیشتر برگزار شود - ولی گفت اگر می خواهید من بیشتر در جلسات حاضر باشم جلسات را عصر ها برگزار کنید چرا که من صبح ها مشغول امور و اشتغالات در بانک مرکزی هستم -

بعد دستور جلسه قرائت شد که راجع به نامه هائی به امضا عده ای از اعضای شورا بود که از حقیر به هیئت نظارت شکایت برده بودند -

ابتدا جناب آذرگون از جناب بیت لفته خواست که در این باره صحبت کند که ایشان این امر را به جناب مجتهدی واگذار کرد -

جناب مجتهدی هم با بیان این که بنده در وبلاگ و صفحه انجمن صرافان بدون مرز - ایشان و کانون و کار های انجام شده توسط کانون را به زعم ایشان به تمسخر گرفته ام و از آن پشتیبانی نکرده ام و باز بنا به استباط ایشان جلوی بانک مرکزی ایستاده ام و دیگران را هم تشویق به این کار کرده ام و قصد خراب کردن خانه صرافان (یعنی کانون را)دارم  خواستار عزل و برکناری حقیر شد و تاکید کرد که به هیجوجه نمی تواند حضور بنده را تحمل کند .و البته مدام به همراهی و اتفاق نظر دیگر اعضای شورا با خودش هم اشاره می کرد .(این سخنان 16 دقیقه طول کشید )

بعد از ایشان جناب بیت لفته نامه ای را که من برای شورا نوشته بودم قرائت نمودو از انتشار عمومی آن گلایه کرد .(حدود 4 دقیقه )

بعد جناب حاجی لو رشته سخن را به دست گرفت انتقاد ایشان از من این بود که چرا در رای گیری ها شرکت نمی کنم و این را بی احترامی به اعضای شورا تلقی می کرد .(2 دقیقه)

بعد نوبت جناب زرین قلم شد -ایشان هم حرکات بنده را خسته کننده خواند و گفت که اغلب باعث عصبانی شدن جناب مجتهدی می شوم - و انتقاد دیگر ایشان اصرار من قبل از ثبت کانون به برگزاری مجدد مجمع بود .(5دقیقه)

جناب نجومی هم ضمن اینکه مخالف و موافق در هر مجمع و شورائی را لازمه تمرین برای دموکراسی می دانست گفت : من هم از برخی صحبت های جناب سمیعی آزرده می شوم ولی باید آستانه تحمل خود را بالا ببریم - به هر حال ما شش نفر چطور نمی توانیم از پس یک نفر بر آئیم ؟ - و آیا تنها راه حذف ایشان است ؟ (4 دقیقه)

بعد جناب ضرغامی در سخنانی به خوب نبودن وضعیت فعلی کانون اشاره کرد و خواهان همدلی بیشتر بین اعضا شد و قدری هم راجع به قول و قرار های قبل از انتخابات و عمکرد بعد از آن صحبت نمود .(8 دقیقه )

جناب برنائی هم در جند جمله از برخی از خواسته های حقیر دفاع نمود که با قطع سخنان ایشان از طرف برخی دوستان به صحبت های خود ادامه نداد .

بعد جناب آذر گون از بنده خواست که دفاعیات خود را ارائه نمایم -

دفاعیات ما :

بسم الله ارحمن الرحیم

اللهم انی اسئلک خیر اموری کلها و اعوذو بک من خزی دنیا و عذاب الآخره.

بنده تشکر می کنم از ریاست و اعضای محترم هیئت نظارت که این فرصت را برای بیان نقطه نظراتم در اختیارم گذاشتند و همچنین تشکر می کنم از اعضای محترم شورای عالی که انتقادات و گلایه های خود را بی پرده و روشن بیان داشتند -

البته فارق از اینکه هیئت عالی نظارت قانونا حق برکناری و عزل اینجانب از عضویت شورا ی عالی را دارد و یا نه - چنانچه این کار صورت پذیرد - شاید خیر باشد - و من هم به امور دیگری که لازم است می پردازم - ولی البته برای حفظ حیثیت خودم و حقوق موکلینم همه تلاشم را برای دفاع از خودم می کنم و به هر اقدامی که بتوانم و لازم بدانم دست می زنم -

راجع به صحبت های جناب مجتهدی - اغلب آن را مجبورم که تکذیب کنم و برخی از آن را بچگانه بدانم - و البته اختلاف نظر هم که بسیار طبیعی است که با ایشان داشته باشم .بخاطر اینکه ما اهدافمان تفاوت می کند - ماهیتمان تفاوت می کند - حتی شعار هایمان متفاوت است ( ایشان خود را بازوی پر توان بانک مرکزی می خواند - ولی بنده می گویم : بانک مرکزی چرا نیاز داشته باشد امثال بنده و جناب مجتهدی بازوی او باشیم - در بانک مرکزی ده ها و شاید صد ها کارمند بسیار باسوادتر و توانا تر از امثال بنده و ایشان وجود دارند - ما اگر خیلی کارائی داریم بیائیم زبان گویا ی موکلانمان باشیم  و بازوی صرافان برای انجام سهل تر خدمات به مردم )

می گویند فلانی در جلسات اخلال می کند و جلسات را بهم می زند - چطور وقتی دیگران جلسات را اداره می کنند اختلالی پیش نمی آید - ولی هر زمانی که جناب مجتهدی ریاست جلسه را دارد - جلسه به تشنج کشیده می شود ؟

می گویند فلانی وقت جلسه را تلف می کند - می خواهم عرض کنم کدام یک از آقایان است که بتواند ادعا کند از اول این دوره حتی یک جلسه غیبت (چه وجه و یا ناموجه - چه با اطلاع و یا غیر آن ) هم نداشته است ؟ ولی بنده به شهادت خود آقایان بدون یک جلسه غیبت - حتی بدون یک دقیقه تاخیر در همه جلسات حاضر بوده ام - البته وظیفه ام بوده - روشم همین است در جا های دیگر هم که بوده ام همیشه همین گونه به وقت دیگران احترام گذاشته ام تا کنون به فضل خداوند -الحمدلله رب العالمین -

بنده از همکاران رای گرفته ام - به قول خودتان دومین نفر از نظر تعداد رای - رسالتی را به عهده گرفته ام - و به کارم ادامه می دهم و از حقوق موکلینم دفاع می کنم .

عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم.               و گر این عهد به پایان نبرم نامردم.

البته ممکن است نظرات حقیر در این شورا رای نیاورد - ولی در حافظه تاریخی کانون باقی می ماند - بنده بار دیگر تاکید می کنم که تا زمانی که در شورا حضور دارم - حرفی را که حق بدانم می گویم - ملاحظه ای هم ندارم - و با توکل به خداوند در حد بضاعت از منافع موکلان و همکارانم محافظت می کنم -

داستان بی ربط :

گفتند : زمانی پشه ای نزد حضرت سلیمان رفت و از دست باد شکایت کرد که این باد دائما ما را آزار می دهد و با وزیدن های گاه و بیگاه ما پشه ها را به در و دیوار می کوبد و خلاصه اینکه این عنصر نامطلوب است و ما درخواست داریم که شر او را از ما بر طرف بفرمائید .

حضرت سلیمان (ع) بعد از شنیدن این شکایت ( خوب حضرت زبان همه حیوانان و پرندگان و حشرات  و حتی باد و باران را خوب می دانست ) گفت : بسیار خوب درست می گوئید من باید به شکایت شما رسیدگی کنم ولی اجازه دهید قبل از صدور حکم صحبت های جناب باد را هم بشنوم- و فرمان داد که باد را بگوئید بیاید در محضر ما تا من از او هم سوالاتی بپرسم و ببینم او به عنوان یک طرف دعوا چه می گوید - در این هنگام جناب پشه فریاد زد : یا رسول الله لطفا نفرمائید باد بیاید چرا که همین آمدن اوست که ما را آزار می دهد - خود وجود این عنصر نامطلوب باعث آزار ماست - ظاهرا حضرت لبخندی می زنند و می گویند : خوب  باد از عناصر چهارگانه است  - و نامطلوب هم نیست و طبیعتش هم وزیدن است - و اگر نوزد که دیگر باد نیست - ولی شما بیائید بجای اینکه پشه باشید و از باد آزرده شوید عقاب باشید و از ظرفیت باد برای اوج گرفتن استفاده کنید - ( البته گفته نشده که آیا پشه محترم قانع شد یا نه )