گزارش به موکلان

بنام خدا

دیروز عصر قرار بود دیداری با جناب تهرانفر معاونت محترم رئیس کل داشته باشیم - این بود که برای جمع بندی نظرات و هماهنگی پریروز یعنی شنبه عصر جلسه ای در محل کانون بر گزار کردیم که جای اقایان مشیری حاجیلو و مجتهدی خالی بود - ولی جلسه خوبی بود و مخصوصا که از محضر اساتید بزرگوار قاسمی و دهقان هم فیض بردیم .

جلسه دیروز هم با حضور همه اعضا بجز جناب عزتی و مشیری و جناب عامری و با حضور جناب آذر گون و اکبری پور در خدمت جناب تهرانفر برگزار شد .

دوستان همه صحبت های خوبی کردند و جناب تهرانفر هم وعده های خوبی دادند که امیدواریم همه یا اکثر آنها جامعه عمل بپوشد .

جلسه حدود دو ساعت طول کشید -

صحبت های جناب تهرانفر نوید بخش بود و از جمله به علاقمندی شخص رئیس کل و خودش به کانون و به همه صرافان  اشاره کرد .

بعد از جلسه در راه برگشت سری به بیمارستان زدم برای زیارت پدر که بستری هستند ( از قارئین درخواست دعا خیر برای همه بیماران دارم )بعد هم برگشتم منزل - که باید خودم از خودم پذیرائی کنم - (حاج ناهید عیالم در سفر مشهد است ) -

بعد هم قدری تلویزیون دیدم - قدری مطالعه و شام مورد علاقه ام را هم که نان و شیر است خوردم و بعد هم به سراغ محبوب خستگان رفتم .

راه حل مرضی الطرفین

بنام خدا

طلب را نمی گویم انکار کن - طلب کن ولیکن به هنجار کن

معضل دستورالعمل آرام آرام می رود که به کلافی پیچیده و سر در گم تبدیل شود - از طرفی شورای محترم پول و اعتبار مصوبه ای را برای اجرا تقدیم بانک مرکزی نموده - و بانک مرکزی هم خود را ملزم به اجرائی نمودن آن می داند - از طرفی صرافان دارای مجوز از بانک مرکزی پذیرش و اجرای دستورالعمل را دارای توجیه اقتصادی نمی بینند -و البته عده ای از آنها هم اصولا توان تن دادن به آن را ندارند -از سوئی بانک مرکزی که متولی امور پولی و ارزی کشور است به خود حق می دهد که در زمان لزوم تغیراتی در مقررات  مربوط به صرافان زیر مجموعه خود بدهد -و از طرفی هم کانون صرافان ایرانیان که خود را نهادی غیر دولتی و بر آمده از بطن جامعه صرافان می داند و اخیرا هم مجمع عمومی و انتخابات خود را برگزار کرده و سکانداران جدیدی هدایت آنرا به دست گرفته اند - در بین منگنه ای متحمل فشار از چند سو است و سعی دارد - با دلیل و برهان و گاهی خواهش و التماس در مواجهه با مسئولین بانک مرکزی  - و با دادن وعده و نوید و ... در برابر صرافانی که به آنها امید بسته اند - به خیال خود وظیفه اش را عمل کند .

آیا راهکاری مرضی الطرفین پیدا می شود ؟ آیا در زمانه ای که با مذاکره بین دشمنان قدیمی مصالحه صورت می گیرد - نمی توان میان عده ای که همه ایرانی - همه دوستار نظم - همه علاقمند به اعتلای کشور - و اعتلای اقتصاد جامعه هستند مودت و وفاق حاصل نمود ؟

قطعا می شود - فقط قدری سعه صدر می خواهد - و به قول قدیمی ها قدری خود را جای طرف مقابل بگذاریم - و با حوصله بیشتر امور را مدیریت کرده و پیش ببریم -   نمی خواهم فقط کلی گوئی کرده باشم - بنا بر این راهکار خود را اجمالا ذیلا بیان می نمایم - ضمن اینکه آنرا عاری و خالی از اشتباه و خطا نمی دانم .

و اما پیشنهاد حقیر - :

قدم اول مطمئن نمودن صرافان به اینکه کار و کسبشان - تعطیل نمی شود و دادن امید و نوید به آنها

قدم دوم - تشویق و ترغیب  صرافان و همچنین مشتریان آنها به دادن و گرفتن فاکتور و ثبت در نرم افزار سنا (انجام این کار با مذاکره با گمرکات - سازمان های مالیاتی - بانکها و فرودگاه ها ی کشور و جلب همکاری آنها بسیار آسان تر می شود )

قدم سوم - تعین میزان معینی تراکنش ماهانه برای صرافانی که قادر یا علاقمند به افزایش سرمایه و گذاشتن ضمانت نامه نیستند ( در انگلستان برای این نوع صرافان ماهانه سه ملیون یورو تعین شده - ولی در ایران می توان عدد را  سه میلیاردتومان - تعین کرد - یا کمتر و یا بیشتر بستگی به نظر و سیاست بانک محترم مرکزی دارد )

قدم چهارم - یادآوری  صرافان به اینکه همه تراکنش های معاملاتی و صرافی خود را فقط از طریق حساب های شرکت تضامنی خود انجام دهند

قدم پنجم - صد البته  صرافانی که بیش از میزان تعین شده تراکنش دارند  متعهد هستند به  افزایش سرمایه و سپردن ضمانتنامه طبق نظر بانک مرکزی

قدم ششم - نظارت و بازرسی های مرتب و برنامه ریزی شده برای برخورد بسیار جدی با متخلفین احتمالی

حقیر به عنوان یکی از اعضای شورای عالی کانون صرافان تصور می کنم کانون بتواند در این راستا کمک دهنده ای صدیق برای بانک محترم مرکزی باشد .

اسباب کشی

بنام خداوند بزرگ

حدود شش سال است که وبلاگ انجمن صرافان را در سایت بلاگفا احداث نموده - بودم - ( http://anjomansarrafan.blogfa.com/ ) ,g ولی اخیرا متاسفانه اشکالات و اخلالاتی در آن سایت مشهود شد که ما را عاقبت به صرافت اسباب کشی انداخت و بعد از جستجو هائی بلاگ اسکای توسط پسرم احمدرضا آماده پذیرائی از ما شد .

فعلا شروع می کنم در این جا و اگر قسمت شد پاره ای از مطالب گذشته را هم آرام آرام از بلاگفا به بلاگ اسکای منتقل می کنم .

و برای شگون اولین نوشته ام در این سایت آخر کلام را با غزلی از مولانا به پایان می برم :http://anjomansarrafan.blogfa.com/v


بازآمدم بازآمدم، از پیش آن یار آمدمدر من نِگر در من نِگر، بهر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم، از جمله آزاد آمدمچندین هزاران سال شد، تا من به گفتار آمدم
آن جا روم، آن جا روم، بالا بدم، بالا رومبازم رَهان بازم رَهان، کاین جا به زِنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بُدم، دیدی که ناسوتی شدمدامَش ندیدم ناگهان، در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ای پسر، نه مشت خاکم مختصرآخر صدف من نیستم، من درّ شَهوار آمدم
ما را به چشم سَر مَبین، ما را به چشم سِر ببینآن جا بیا ما را ببین، کین جا سبکبار آمدم
از چار مادر برترم، وز هفت آبا نیز هممن گوهر کانی بُدَم، کاین جا به دیدار آمدم
یارم به بازار آمد‌ست، چالاک و هشیار آمد‌ستور نه به بازارم چه کار، وی را طلبکار آمدم
ای شمس تبریزی! نظر در کل عالم کی کنی؟کاندر بیابان فنا جان و دل افگار آمدمر