صراف باقی ماندن یا ندادن مالیات - مسئله اصلی کدام است ؟

بنام خدا

اخیر شورای عالی فعال تر شده - جلسه فوق العاده گذاشته می شود - موافقت شده که اعضای علی البدل هم به جمعمان اضافه شوند - و تحرکاتی هم در راستای تعین حقوق ثابت برای دبیرکل و حق جلسه برای اعضای شورا - و ....

تیم مذاکره کننده هم انتخاب شده - البته قبلا تیم های دیگری تشکیل شده بود مانند تیم مصالحه کننده (همان کمیته داوری ) یاتیم معامله کننده (کمیته معاملات) یا تیم معالمه کننده (یعنی کمیته آموزش ) و شاید هم یعدا تیم های  دیگری تشکیل شود مثلا تیم مراکعه کننده (که دائم در حال رکوع به طرف خیابان میرداماد باشند )یا تیم مساجده کننده (که دائم در حال سجده به طرف خیابان پاستور باشند - یا تیم معانقه کننده (که دائم در حال دیده بوسی با دوستان و آشنایان در حوالی بهارستان باشند )

ولی اینطور که من می بینم بیشترین تلاش ها بر روی مسئله مالیات بر ارزش افزوه متمرکز است - و مسئله انطباق با دستورالعمل تقریبا فراموش شده - در حالی که بنده فکر می کنم - مشگل اصلی بیش از 90% از همکاران مسئله دستورالعمل است - یعنی در واقع مشکل اصلی بی پول ها - و البته پولدار ها مشگلی با دستورالعمل ندارند و ناراحتی آنها از دادن مالیات مخصوصا مالیات غیر متعارف بر ارزش افزوده است - و از شانس خوب برای اغنیا و از شانس بد برای فقرا - اکثریت قاطع شورای عالی کانون صرافان را طبقه  اول یعنی کسانی که مسئله سرمایه و ضمانت نامه و غیره برایشان حل شده و فقط مالیات  است که قدری فکر مبارکشان را مشغول کرده -تشکیل داده اند - حالا نمی دانم با دعا  می شود رویه آقایان را تغیر داد یا نیاز به اقدامات بیشتری است مانند نزر کردن و یا کشتن گوسفند و ...

به هر حال بیشترین دغدغه برای 90% از صرافان زنده ماندن و بقاست و برای کمتر از 10% دیگر که از بقای خود خاطر جمع است - ازدیاد درآمد و ندادن مالیات است .

مثلا شعرواره - وارده :

برو غنی شو اگر می خواهی صراف باقی بمانی -------- که اگر پول نداشته باشی باید این شغل را کنار بگذاری

شورای عالی هم که انتخاب کرده ای - زحمت می کشد ------- ولی برای ندادن مالیات وکیل می گیرد

تو که کار صرافی نمی کنی و درآمد هم نداری ------------غصه نخور در عوض مالیات هم نمی دهی

دستی و دامنی و رفیقی و حاجتی

بنام خدا

وقتی  اداره راهنمائی و رانندگی به شخصی گواهینامه می دهد - او را مجاز به راندن اتومبیل می کند - و زمانی که مهلت تعین شده در گواهینامه پایان می یابد - راننده موظف است که درخواست تمدید گواهینامه را به اداره مربوطه تقدیم کند و آن اداره هم باید با رعایت ضوابطی این کار را انجام دهد - ضوابط معمولا از این قرار باشد که متقاضی تمدید نباید شرایطی را که در موقع اخذ گواهینامه داشته از دست داده باشد - ولی دیده و شنیده نشده که از متقاضی بخواهند برای تمدید گواهینامه باید شرایط جدیدی را تحصیل کند - مثلا اگر ماشینش پیکان بوده - ملزم باشد که آنرا به بنز تبدیل کند - یا اگر شلوارش جین بوده باید فاستونی بپوشد -در مورد سایر اصناف هم ظاهرا همین روال صادق است - مثلا بقال ها برای تمدید جواز نیاز نیست که آنرا به سوپر مارکت تبدیل کنند - مسافرخانه دار ها هم برای تمدید جواز لازم نیست آنرا به هتل پنج ستاره تبدیل کنند - و یا بقیه گروه ها  - آیا میشود کسی را به عنوان اینکه چرا ترقی نکرده ای از نان خوردن و کار کردن و دارای شغل بودن محروم کرد ؟

در یک زمانی بانک مرکزی شرایطی را برای دادن مجوز تعین کرده - و بندگان خدائی هم با داشتن آن شرایط موفق به کسب مجوز شده اند - آیا بعد از چند سال می شود شرایط جدید را برای دارندگان مجوز هم تعمیم داد ؟ قانون که اجازه نمی دهد- عطف به ماسبق کردن و تحمیل شرایط سخت به پیشینیان را - عقل و منطق هم - و شرع انور هم - بنده نمی دانم کدام صرافی هست که این شرایط را و این مصوبه را قابل قبول بداند -بنده که با عده زیادی از صرافان طرف صحبت و مشورت هستم تا کنون مدافعی برای مصوبه در بین آنها ندیده و نشنیده ام - به جز معدودی که صرافی را برای خود شغلی تزئینی قرار داده اند برای اهدافی دیگر - و یا رانت خوارانی که اگر چند هفته به انها رانت داده نشود نمی توانند به حیات خود ادامه دهند - و یا نوکیسه هائی که از طرق عجیب و از راه های میان بر به ثروت هائی دست یافته اند و حالا دنبال شغلی می گردند که بگویند ما می توانیم و شما نمی توانید -و یا صرافی بانک ها که وصل به کر هستند -  و شاید هم عده ای از سر ناچاری  -

به هر حال همکاران اصیل ما با امید و توکل به خداوند - عده ای را از بین خود به عنوان نماینده به عضویت شورای عالی کانون برگزیده اند تا آنها با مذاکره و توضیح به مسئولین رده بالای بانک مرکزی و اقتصادی  کشور بنوانند آنها را مجاب به بازنگری و اصلاح آن مصوبه غیر قابل قبول نمایند ولی با گذشت  چهار ماه  هنوز اثری مثبت از فعالیت  های نمایندگان صرافان مشاهده نمی شود - آیا آقایان اعضای محترم شورا وعده های خود را فراموش کرده اند ؟ آیا خود را در انجام آن وعده  ها  ناتوان می بینند ؟ آیا دیگر حوصله پی گیری خواسته به حق موکلان خود را ندارند ؟ آیا خاصیت میز و مقام اینست که انسان را جوری مست می کند که مدهوش می شود ؟

امیدوارم من در اشتباه باشم و دوستان واقعا در تلاش - امیدوارم کار ها در حال انجام باشد و فقط خوبان آنرا درک می کنند - امیدوارم بزودی اخبار خوبی به گوش ما آدم های متوسط هم برسد -

البته ظرف این چهار ماه چند نامه توسط شورا به مقامات نوشته شده و چند جلسه هم با بزرگواران داشته ایم - و مهم ترین دست آورد از این جلسات مژده ای بود که یکی از مقامات بانک مرکزی داد و آن اینکه مطمئن باشید هیچ صرافی به جرم عدم تطبیق پلمپ و تعطیل نمی شود -که البته این مطلب مهمی بود ولی کافی نبود و نیست و همکاران از ما و ما از مقامات انتظاراتی بسیار بیشتر داریم .

آیا دلالی ارز شغل مورد نیاز جامعه هست ؟

بنام خدا

همسن و سال های من یادشان هست حدود 40 - 50 سال پیش دست فروش ها و دوره گرد هائی در کوچه - پس کوچه های تهران می چرخیدند - یکی یخ می فروخت - یخیه - بلور - بار فتن دارم  - و یا سری فالی  دهشاهی - و یا چینی بند می زنیم - و یا چاقو  - قیچی  قندشکن تیز می کنیم - و غیره  - چه شد که دیگر این گونه کسبه را فعال نمی بینیم  ؟ آیا برخورد های دولتی و نیروی انتظامی و جریمه های سازمان تعزیرات باعث شده که آنها دست از کسب و کار خود بر دارن ؟ آیا نصیحت ناصحان در رادیو و تلویزیون و یا ائمه جمعه و جماعت و واعظان بر منابر کسب و کار آن بندگان خدا را به تعطیلی کشانده ؟ و یا مثلا کانون یخ فروشان دوره گرد اعلامیه ای صادر کرده ؟

ظاهرا هیچ یک از اینگونه دلایل باعث بر افتادن نظام دوره گردی نشده و نمی توانسته بشود - تنها دلیل که می ماند اینست که آن اصناف فلسفه وجودی خود را از دست داده اند - با آمدن یخچال های برقی دیگر کسی یخ نمی خرید - با آمدن ملامین و پیرکس دیگر به چینی بند زن احتیاج نبود - با آمدن اتومبیل بازار پالاندوزان تغیر کاربری داد - صنف درشگه چی خودش - خودش را تعطیل کرد - چون جایگزینی بهتر و سریع تر و راحت تر پیدا کرد - با ساخته شدن خانه های جدید مجهز به حمام  صنف گرمابه داری رو به افول گذاشت - و ده مثال دیگر می توان در همین راستا ذکر کرد - غرض از مقدمه ای که عرض کردم اشاره به اتفاق اخیر در بازار ارز بود -

همه شنیدیم - نیرو های امنیتی  و انتظامی وارد شدند و به دستگیری و تار و مار کردن دلالان ارز مبادرت کردند - و صد البته کار نیروی انتظامی برخورد با قانون شکنان است و به آنها ایرادی وارد نیست - لیکن سوالی که به ذهن می آید اینست که آیا این بار اولی بود که با واسطه های ارز برخورد می شود ؟ و یا آیا این بار آخر خواهد بود ؟

می دانیم و می دانند که جواب هر دو پرسش منفی است -پس پرسش دیگری مطرح می شود آیا  اصولا شغل دلالی ارز مورد نیاز جامعه هست  یا نه ؟ اگر مورد نیاز نیست پس چرا وجود دارد ؟چرا هر چقدر آنها را دستگیر می کنند - تعهد می گیرند - جریمه می کنند و احیانا زندان و آزار می دهند باز هم هستند ؟

و اگر بپذیریم این قشر هم برای جامعه لازم و بلکه سودمند است - پس چکار باید کرد که از زیان های احتمالی آنها بکاهیم و از توانائی های آنان در راه خدمت به جامعه و رفاه مردم استفاده کنیم ؟

حقیر خدای ناخواسته قصد توجیح قانون شکنی و یا دفاع از قانون گریزان را ندارم - ولی آیا نمی توان با سامان دادن به این حرفه و این قشر زحمتکش و شنلسائی آنها به عنوان بازو و یاور مبادلات ارزی و شناسنامه دار کردن آنها  و پالایش و دادن نوعی مجوز به آنها و احیانا پوشاندن لباس متحدالشکل و یا نصب آرم و علامتی مشخص و با آموزش و البته نظارت  خدمات رسانی آنان را در مسیری صحیح قرار داد ؟

تصور می کنم در این صورت است که وقتی راه برای فعالیت قانونی برای این صنف به آسانی هموار شود - دیگر هیچ توجیهی برای بی قانونی وجود نخواهد داشت -

گفت پیغامبر علی را کای علی

شیر حقی پهلوان پردلی

لیک بر شیری مکن هم اعتماد

اندر آ در سایهٔ نخل امید

اندر آ در سایهٔ آن عاقلی

کش نداند برد از ره ناقلی

ظل او اندر زمین چون کوه قاف

روح او سیمرغ بس عالی‌طواف

گر بگویم تا قیامت نعت او

هیچ آن را مقطع و غایت مجو

در بشر روپوش کردست آفتاب

فهم کن والله اعلم بالصواب

چه کسی باید بازار را مدیریت کند ؟

بنام خدا

ظرف دو  هفته گذشته  در بازار ارز حدود ۲۰۰ تومان برای دلار نوسان حاصل شده  یعنی اول نزدیک به 200 تومان افزایش و بعد حدود  60 تومان  کاهش نشان داد و این یعنی بیش از پنج در صد  افت و خیز که عدد بزرگی است .

این نوع نوسان البته باعث ایجاد سودها و زیان های کلان برای معامله گران ارز می شود .

به نظر حفیر در اینگونه مواقع که بازار گرفتار بحران می شود نقش بانک مرکزی در ایجاد تعادل و هدایت بازار بسیار مهم است .

به عقیده نگارنده بانک مرکزی میتواند و شاید بشود گفت که موظف است در اینگونه مواقع با دخالت در بازار از ایجاد نوسانات شدید (چه رو به بالا و چه رو به پائین ) جلوگیری کند .

مثلا در موقع بالارفتن بی رویه با تزریق به موقع ارز و در موقع پائین افتادن ناگهانی هم با تزریق تومان و خرید ارز  از نوسانات مخرب پیش گیری نماید.

مثلا اگر قیمت مورد نظر بانک مرکزی 3630 تومان است چرا بازار باید تا 3680 را ببیند ؟ و اگر 3680 قیمتی صحیح است چرا باز باید برگردد و 3620 را ملاقات کند ؟ به نظر می رسد مدیریت توزیع ارز هر چند از قبل (مثلا دو سال قبل ) بسیار بهتر شده ولیکن هنوز به سطح مطلوب نرسیده و ظاهرا هنوز جا دارد مسئولین محترم  قدری روی این مسئله تمرکز نموده و سعی در دادن انضباط بیشتر به نحو توزیع ارز بنمایند .

البته در مورد نحو توزیع ارز  قبلا مقاله ای تحت عنوان بسته پیشنهادی به بانک مرکزی داده بودم  که در همان زمان در برخی مطبوعات از جمله دنیای اقتصاد چاپ شد - و هنوز هم فکر می کنم  آن بسته با اندکی اصلاح می تواند به مسئولین محترم فایده رسان باشد .

در هر حال امیدواریم با توجه بیشتر مسئولین دلسوز و با درایت بانک محترم مرکزی از وارد شدن صدمات احتمالی به همه اقشار جامعه ممانعت شود و جوانانمان امیدوار و پیرانمان خوشحال و میانسالانمان فعال باشند و از سو استفاده فرصت طلبان کاسته شود.

مالیات بر ارزش افزوده برای صرافان - آری یا نه ؟

بنام خدا

چند سالی است که سرو کله مالیات جدیدی بنام مالیات بر ارزش افزوده در اقتصاد ما پیدا شده - که البته از خیلی سال پیشتر این نوع مالیات در خیلی از کشور های پیشرفته از مردم گرفته می شد - لیکن در هیچکجای دنیا تا  این زمان این نوع مالیات از صرافان گرفته نشده و در واقع صرافان و کار صرافی را مشمول این نوع مالیات ندانسته اند - دلیل واضح آن هم اینست که مالیات بر ارزش افزوده از کالا هائی گرفته می شود که در داخل همان کشور مصرف شوند و به همین دلیل اگر کسی کالای خریداری شده را بخواهد از کشور خارج کند در فرودگاه وجهی را که بابت مالیات از او گرفته بودند به مودی مسترد می دارند .

لیکن فعلا ما راجع به این مطلب بحثی نداریم - ما می خواهیم بررسی کنیم که آیا اگر  فرضا بنا بر گرفتن این نوع مالیات از صرافان و در واقع از مردم شود چه محاسنی بر آن مترتب می شود ؟

هر نوع مالیات و از جمله مالیات مورد بحث در مذاق اهل کسب و تجارت مزه خوبی ندارد و تلخ می نماید - لیکن اگر به مواهب آن دقت شود و با رعایت شرایطی می تواند امری مبارک و کاری با آثار نیکو گردد .

در این باب سخن بسیار توان گفت ولی اگر بخواهیم به اختصار راجع به همین نوع مالیات بر ارزش افزوده بگوئیم باید عرض کنم - اگر (فرض محال محال نیست ) بله - اگر قرار بر این باشد که همه معامله گران ارز (چه خریدار - چه فروشنده - چه رسمی چه غیر رسمی - چه مغازه دار - وچه سر پائی -) بله همه معامله گران  این نوع مالیات را بپردازند - یعنی ملزم به پرداخت باشند و دولت بتواند از همه این 8% یا 10% را اخذ نماید - انگاه آثار میمون و مبارک آن اشکار می شود - و البته شرط اصلی این است که قانون در باره همه یکسان اجرا شود - نه اینکه بانک ها چون دولتی هستند یا پولدار هستند - معاف شوند و دلالان چون قابل کنترل نیستند رها شوند - و بقیه هم هر کس بتواند راهی برای گریز پیدا کند - نه - فرض ما بر این است که این مثلا 10% را همه خریداران و فروشندگان ارز در موقع خرید و فروش بپردازند -

این نوع مالیات باعث حذف کلیه بورس بازان از بازار ارز می شود - و باعث می شود فقط کسانی وارد بازار خرید و فروش ارز شوند که نیازشان واقعی باشد -و البته دیگر برای کسی صرف نمی کند که حتی برای حفظ ارزش پول دست به خریداری و نگه داری ارز بزند -  مسئله دیگر اینکه وقتی  برای مسافران و راهیان سفر های غیر ضروری هزینه ای  ده در صدی اضافه شود مسلما از تعداد آنها کاسته می شود  و در حالی که فعلا سالانه 20 میلیارد دلار ارز کشور فقط صرف توریست هائی می شود که جهانگردی را ارزان تر و راحتر ایرانگردی می بینند  ممکن است بعد از وضع این گونه مالیات ها این رقم به یک چهارم و یا یک پنجم کاهش یابد -حالا از بحث ایجاد درآمد هنگفت این طرح برای دولت می گذریم - و باز یادآوری می کنم - شرط اصلی برای مفید بودن این طرح این است که برای همگان بدون استثنا و تبعیض اجرائی شود .

 وآخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین.وصلى الله على سیدنا محمد و آله اجمعین