یارانه یا رانت

به نام خداوند

روز یکشنبه، هشتم بهمن ماه ۱۴۰۲ ، اولین خبری که در صفحه اول روزنامه اطلاعات جلب نظر می‌کند، این است:

" سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار یارانه برای انرژی در کشور پرداخت می‌شود"

یعنی به طور متوسط بیش از یک هزار دلار برای هر ایرانی یعنی برای یک خانواده متوسط ۴ نفره بیش از ۴۰۰۰ دلار از بیت المال بابت سوبسید انرژی پرداخت می‌شود،

 در واقع این پول از بیت‌المال ، یعنی از جیب مردم، هرچند اگر کسی در گوشه ای از کشور زندگی می کند،  اتومبیل هم ندارد، خانه اش هم گاز کشی نشده و برای گرم کردن خود و پختن غذا از هیزم و خار استفاده می کند و برای روشنایی در خانه اش هم، چند لامپ ۱۰۰ بیشتر ندارد،  ولی به هر حال خودش،  همسرش و همه فرزندانش ، که در بیت المال سهیم هستند ،  هر یک ماهانه یکهزار دلار را پرداخت می کنند،  چون عده ای برای اتومبیل های خود بنزین ارزان می خواهند،  و برای خانه های بزرگ و چند طبقه خود سوخت ارزان،  و برق ارزان،  چون آنها با کلمه " صرفه جویی " بیگانه اند، 

می خواهند خانه را به ضرب سوخت ارزان گرم کنند و با لباس زیر از پنجره برف را تماشا کنند، 

البته اشکال نداره به شرط آنکه بهای سوخت مصرفی را به طور واقعی بپردازد،  نه اینکه از جیب همه مردم به نفع برخی از مردم،  و بدتر اینکه از جیب عموم مردم و به نفع طبقه مرفه تر ، این گونه یارانه ها فقط برای سوخت هم نیست،  برای ارز و به تبع آن برای بسیاری دیگر از کالاها هم هست، 



حالا سوال این است آیا نمی‌شود  به جای اینکه برای انرژی و ارز این یارانه ها داده شود و  خودش باعث گسترش فساد های مختلف، چه اقتصادی،  چه بهداشتی و چه فرهنگی شود،

این یارانه های ناعادلانه راحذف نمود و به جای آن اولاً رقم کسری بودجه را به صفر رساند، که به تبع آن نیاز به چاپ اسکناس و خلق پول و ایجاد تورم‌های بالای ۴۰ درصد هم نباشد، و از طرف دیگر بقیه آن حجم عظیم از سرمایه را هم در اختیار سه نهاد "آموزش و پرورش" ، "بهداشت و درمان" و " امنیت و قضاوت" قرار داد؟

ایجاد فضاهای ورزشی و کمک به به آموزش و پرورش، خودش به "بهداشت و درمان" و "امنیت و قضاوت" هم کمک می‌کند ،خود واقعی شدن قیمت سوخت هم به "بهداشت محیط زیست " کمک می‌کند یعنی هوا را کمتر آلوده می‌کند و آلودگی‌های دیگر هم کمتر می‌شود ، اگر بودجه کافی برای امنیت و قضاوت هم در نظر گرفته شود، مواهب بسیاری دارد از جمله کمتر شدن فساد و رشوه خواری در دستگاه قضا و بالا رفتن سطح امنیت و کمتر شدن دزدی و زورگیری  سایر ناهنجاری‌های اجتماعی،

ندادن یارانه برای ارز هم مواهب بسیاری دارد از جمله اینکه از حجم خروج غیر رسمی ارز از کشور کم می شود و سرمایه گذاری در داخل کشور مقرون به منفعت می گردد.

یکبار دیگر عرض می کنم، همانطورکه 

بار ها گفته ام: "قیمت یعنی علامت " اگر حتی با نیت خیر علامت غیر واقعی بدهید،  کاری ناصواب و بی خردانه کرده اید ،

رقابت در بازار و در عرصه اقتصاد اصل است، و  نابرابری در قیمت ها و شرایط ، به هر بهانه‌ای حتی با نیت خیرخواهانه هم که باشد مسلماً به نوعی، عملی ظالمانه تلقی می‌شود وباعث ایجاد رانت برای عده‌ای و دلسردی و ناامیدی برای جمع دیگری خواهد شد.

به من اعتماد کنید

بنام خداوند 
گفتند: در زمان‌های قدیم مردی بود که از اول صبح تا آخر شب دائم به همه مقدسات قسم می‌خورد، که "من آدم خوبی هستم و پاکدستم، و به مال مردم چشم ندارم" ، و خلاصه سعی داشت اعتماد مردم را نسبت به خود جلب کند، ولی متاسفانه هرگاه چیزی در آن محل گم می‌شد، باز صاحب مال به سراغ آن مرد می‌رفت، و اتفاقاً در جستجو مالش را نزد او پیدا می‌کرد ،
خب روز بعد آن بنده خدا بسیار غلیظ‌تر و شدیدتر سوگند یاد می‌کرد و بر پاکی و خوبی خودش اصرار می‌ورزید، ولی نمی‌دانم چرا باز هم مردم به او اعتماد نمی‌کردند و او را درستکار و پاکدامن نمی‌دانستند.
ظاهرا شاید به این دلیل بوده که عمل آن مرد را با سخنش در تضاد می دیده اند.،

البته این را هم بگویم که هر کسی که فکر کند داستان فوق کوچک‌ترین ربطی با بیانات اخیر رئیس کل محترم بانک مرکزی دارد، مدیون خواهد بود،
فقط حالا که اسم رئیس کل محترم آمد ای کاش یکی از خبرنگاران خبرگزاری‌های عدیده ، کثرالله امثالهم به خودش زحمت می‌داد و از رئیس کل محترم سوال می‌کرد "چشم انداز ارزی مثبت" به چه معنی است؟ یعنی با نرخ تورم فعلی باز هم قیمت ارز کنترل می‌شود ؟ یا در نظر است که نرخ تورم کنترل شود؟ در این صورت کسری بودجه ای که در برنامه اخیر تقدیمی به مجلس مشاهده می شود از کدام محل تامین می‌شود؟
اگر باز هم قرار است با خلق پول کسری بودجه را تامین کرد چگونه تورم قابل مهار خواهد بود؟ و اگر با وجود تورم بنا داریم به ضرب ارز پاشی قیمت ارز را کنترل کنیم، جدا از مفاسدی که ایجاد می‌شود و زیان هایی که به اقتصاد کشور وارد می کند،  مگر اصولا این کار برای دراز مدت یا حتی میان مدت شدنی است؟ تا حالا ظرف این ۴۵ سال مگر شدنی بوده که باز هم شدنی باشد؟
و اگر منظورتان از این حرف‌ها جلب اعتماد مردم است ،پس بفرمایین هرچه می‌خواهید بگویید حتی به نظرم چند سوگند هم چاشنی کار بفرمایید، هرچند حقیر در اینکه مردم سخن شما را باور کنند تردید دارم که البته  گناه شما نیست ، مردم تقصیر دارند که دیر باور، هستند،

شاید هم به همین خاطر است که روزنامه محترم اطلاعات در صفحه ۳ روز شنبه ۷ بهمن‌ماه،  در همون صفحه‌ای که از قول شما تیتر زده که : "چشم انداز ارزی کشور در سال آینده مثبت است" دو تیتر دیگر هم دارد یکی: " تداوم صعود قیمت ارز و سکه در بازار" و دیگری: " نرخ تورم ماه دی ۴۳.۶ شد"،

*این مقاله توسط خبرگزاری خبرآنلاین منتشر شده. 

نصیحت المسئولین الاقتصادی

بنام خداوند 

گفتند مردی برای شکار شیر از شهر بیرون شد، بعد از سه روز بازگشت و دم شیری را همراه خود آورده بود. به او گفتند،هر کس به شکار شیر می‌رود، سر آن را همراه خود می‌آورد. چطور شد که تو دم شیر را آوردی؟ گفت: راستش تا من رسیدم، سر او را دیگران برده بودند، بنابراین من هم دمش را بریدم و آوردم.   مسوولان اقتصاد کشور وقتی قادر به کنترل حجم نقدینگی نباشند، (چنان که گفته می‌شود، در حال حاضر ماهانه بیش از ۴۰ هزار میلیارد تومان به حجم نقدینگی اضافه می‌شود) و نتوانند افسار مهار نرخ تورم و بهره را بزنند، و آن را کنترل کرده و از رشد آن بکاهند (ظاهرا در حال حاضر نرخ تورم در کشور حدود ۴۰ درصد باشد) و از رونق دادن به کسب و کار هم ناتوان باشند، (یعنی حذف رانت و رقابتی کردن بازار در برنامه نباشد) و برایشان بالا رفتن نرخ بیکاری هم مهم نباشد، (بیکاری‌های پنهان و آشکار) و ورشکست شدن موسسات کشاورزی و صنعتی و دامپروری و سایر موسسات مولد را هم به چشم ببینند و کاری از دستشان ساخته نباشد، یا اگر ساخته است، جرات انجامش را نداشته باشند، در این شرایط آسان‌ترین و شاید تنها راه برای قدرت‌نمایی آنها، مانور روی دستکاری نرخ ارز است. که اگر بشود، آن را به صورت مصنوعی پایین بیاورند، اگر نشود، حداقل ثابت نگه داشتن قیمت با وجود تورم بالا یعنی جمع کردن فنر قیمت را به ضرب تزریق میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی در دستور کار قرار دهند. نمی‌شود شعار مهار تورم را داد، ولی با چاپ اسکناس بیش از قابلیت جذب، و خلق پول با دادن بهره‌های بالا، عملا به تورم دامن زد. نمی‌شود شعار واقعی شدن و تعدیل و متعادل کردن نرخ ارز را داد، ولی عملا سالها به سرکوب نرخ و پایین نگاه داشتن مصنوعی نرخ ارز پرداخت. این شوخی‌ها را با اقتصاد نمی‌شود کرد، جواب نمی‌دهد. ثبات قیمت فقط در صورت به نزدیک صفر رساندن نرخ‌های بهره و تورم امکان پذیر است؛ وگرنه ثباتی غیرواقعی و دستوری و مصنوعی و بی‌دوام خواهد بود. تا زمانی که تفاضل نرخ تورم در کشور ما و کشورهای حوزه دلار حدود ۳۶ درصد باشد، به طور طبیعی می‌باید روزانه یک در هزار به قیمت دلار افزوده شود، و اگر نشود، معنی آن جمع شدن فنر قیمت خواهد بود. بار دیگر تاکید می‌کنم و عرض می‌کنم، در حال حاضر بزرگترین معضل برای اقتصاد کشور عزیزمان، چند نرخی بودن و غیرواقعی و دستوری بودن قیمت‌ها است؛ چه برای ارز یا بنزین، یا اتومبیل و یا هر کالای دیگری، و البته مهمترین آنها ارز است. پایین نگه داشتن مصنوعی قیمت‌ها چه برای ارز باشد، چه برای بنزین باشد، چه برای حقوق کارگرها و کارمندها باشد، و چه برای هر خدمت یا کالای دیگری، علاوه بر اینکه عملی غیراخلاقی محسوب می‌شود و باعث رانت و فساد خواهد بود، عملی غیراقتصادی هم هست و باعث صدمه به بدنه اقتصاد کشور می‌شود، و بازار را از رقابتی بودن خارج می‌کند و باعث دلسردی فعالان اقتصادی می‌شود. همچنین باعث افزایش بیکاری و به تعطیلی کشیده شدن صنایع و فعالیت‌های مولد خواهد بود. از سوی دیگر، این نوع پایین آوردن قیمت نقض غرض هم هست. شما وقتی به یک گاوداری فشار می‌آورید که قیمت شیر را ارزان کند، گاودار که نمی‌تواند پول علوفه یا اجاره مرتع را ندهد، از سود خودش هم که نمی تواند بگذرد. پس تنها راهی که دارد، کاهش حقوق کارگرهایش است. کارگر وقتی مجبور بشود با حقوق کمتر کار بکند، مجبور است بعضی از اقلام را از جمله شیر را از سبد مصرف خود حذف کند. وقتی شیر از سبد مصرفی کارگر حذف می‌شود، در واقع فروش شیر کم می‌شود و سود شیر فروش هم کم می‌شود، بنابراین احتمالا منجر به تعطیلی گاوداری و بیکار شدن کارگران آن می‌شود. همین اتفاق برای مرغداری هم می‌افتد، قیمت مرغ دستوری می‌شود، از حقوق کارکنان و کارگران کاسته می‌شود، مرغ از سبد مصرفی خانواده آنها حذف می‌شود، و نهایتا منجر به ورشکستگی مرغدار و تعطیل شدن مرغداری و بیکار شدن کارگران آن می‌شود. همین حالت برای ناشر کتاب هم می‌تواند اتفاق بیافتد. مثلا اگر به ناشر کتاب فشار بیاورید که قیمت کتاب را ارزان‌تر از قیمت واقعی بفروشد، او مجبور می‌شود که هزینه‌هایش را کاهش دهد و اولین چیزی رو که کاهش می‌دهد، حقوق ویراستارها و کارمندها و کارگران خواهد بود، چون نمی تواند پول کاغذ و جوهر و مرکب را ندهد و همین باعث می‌شود که کتاب از سبد مصرف کارگر و عوامل هم حذف شود و همین باعث می‌شود، که تیراژ یک کتاب پایین بیاید و باز به ضرر ناشر تمام می‌شود و باعث می‌شود که شغل کمتری ایجاد شود، و تعداد بیکاران بیشتر شود. همین اتفاق برای سایر کالاها هم می‌افتد. برای کارخانه سیمان هم همینطور، برای کارخانه ساخت ماشین لباسشویی هم همینطور، برای کارخانه یخچال‌سازی هم همینطور، هر جایی که باعث شود که قیمت دروغین و مصنوعی و فساد آور باشد. حالا تصور کنید اگر برعکس شود و اگر اجازه داده شود که قیمت‌ها واقعی شوند، خوب با قیمت واقعی سود کارخانه‌دار زیاد می‌شود، چون سود کارخانه زیاد می‌شود، احداث کارخانه‌های بیشتر مقرون به صرفه می‌شود، که باید برای هر کدام کارگرانی استخدام کرد، چون کار زیاد و کارگر محدود است، باید به آنها حقوق بیشتری داد، بنابراین حقوق کارگرها متعادل و واقعی می‌شود، و کارگرها هم به جمع مصرف‌کننده‌ها افزوده می‌شوند، مصرف بالا می‌رود، و لازم است که تولید را افزایش دهند و چون می‌خواهند تولید را افزایش دهند، باید کارگرهای بیشتری استخدام کنند و مجبور می‌شوند که حقوق کارگرها را هم بیشتر کنند، تا آنها جذب این بازار کار بشوند و همینطور هرچه حقوق کارگرها بالا برود آنها مصرف‌کننده‌تر می‌شوند و این مصرف باعث افزایش سود کارخانه‌ها و گسترش آن‌ها و ازدیاد کارخانه‌ها و به تبع آن تقاضای بیشتر برای استخدام کارگر خواهد بود، که در واقع این روند به نفع زحمتکشان خواهد بود.


* این مطلب قبلا توسط خبرگزاری معتبر خبر آنلاین منتشر شده است 

مشکلات مردم و محدودیت های صرافان

بنام خداوند 


در حال حاضر بانک های کشور در اثر تحریم های ظالمانه استکباری امکان دادن خدماتی مانند انجام حواله های ارزی به خارج از کشور و از خارج از کشور به ایران را ندارند ، این وظیفه را صرافان به زحمت ولی به خوبی تا اوائل سال ۹۷ به انجام می رساندند و به خوبی تحریم ها را در این زمینه خنثی کرده بودند ، ولی متاسفانه ، با تصمیم غیر کارشناسی دولت محترم،  اکنون بیش از دو سال است که مردم از این خدمات به طور قانونی محرومند و البته صرافان مجاز هم اگر بخواهند به قانون و مقررات پایبند باشند ، نمی توانند این خدمات را به مردم ارائه دهند

 مثلا  در شرایط فعلی صرافان مجاز نیستند به هر نفر سالانه ، بیش از حداکثر دو هزار یورو یا معادل آن ارز بفروشند ، حالا  اگر مسافری خواست برای بار دوم به سفر برود ارز مورد نیازش را چگونه تهیه کند؟

یا اگر مسافری سفرش طولانی بود یا پر هزینه بود و بیش از دو هزار یورو  نیاز داشت چه؟  

یا اگر کسی سالها پیش از اعتبارش در یک کشور خارجی استفاده کرده و پولی را از بانک های آنجا وام گرفته و به ایران آورده و سرمایه گذاری کرده باشد، الان که موعد باز پرداخت آن وام است، چگونه ریال خود را تبدیل به ارز کند و برود دین خود را ادا کند؟

یا بر عکس اگر کسی در ایران بدهی داشته باشد ولی پولش در بانک های خارج باشد، آیا راهی دارد که بتواند آن را تبدیل به ریال کرده و به کشور بیاورد و قرضش را پس بدهد؟

بانک‌های کشور که متأسفانه گرفتار تحریم های ظالمانه استکبار جهانی هستند، صرافان هم که در نبود آنها می‌توانند این خدمات را ارائه کنند که دست و پا یشان توسط مقررات عجیب بسته شده.

راستی اگر پدر پیری در ایران فقیر باشد ولی فرزندش مثلا در کانادا، دارای حقوق خوبی باشد و بخواهد به پدر و مادرش ماهیانه کمک مالی کند آیا می‌تواند این کار را به صورت قانونی انجام دهد؟ یا می باید به صرافان غیر رسمی مراجعه کند؟  یا اگر فرزندی در خارج از کشور گرفتاری مالی داشته باشد و پدرش یا مادرش بخواهند برای او پولی حواله کنند آیا راهی جز مراجعه به صرافان غیر رسمی دارند؟

چرا با گذاشتن مقررات دست و پا گیر باعث می شویم مردم ناچار به زیر پا گذاشتن قانون شوند؟

آدم های بسیار معتقد و متدین که واقعا هم به حکومت و دولت وفادار هستند را می بینیم که در مواقعی مجبور به انجام معامله با صرافان غیر رسمی می شوند و گاهی هم در این رابطه ضرر های بزرگ می کنند.

گاهی گرفتار آدم‌های ناسالم می شوند، و همه اینها باعث تیره شدن فضای کار و فعالیت های اقتصادی می شود از طرف دیگر وقتی صرافان مجاز، غیر فعال می شوند و کار به دست صرافان غیر رسمی می افتد، کار نظارت به درستی انجام نمی شود، دولت هم از مالیات حقه خود محروم می شود، مردم هم ضرر می کنند چون هم خدمات را گرانتر دریافت می‌کنند و هم احتمال خطر برای آن معاملات بسیار زیادتر خواهد بود.

@eghtesadvaarz

چرا قیمت دلار بالا می رود ،

بنام خداوند 

با سلام 

شما تصور بفرمائید ،  دو نفر شیر فروش ، دو طرف خیابان دیگ های بزرگی پر از شیر را روی اجاق گذاشته و آن ها را داغ می کنند و می فروشند ، چون هر روز از صد لیتر شیر داخل دیگ تقریبا دو لیتر آن بخار می شود ، به خود اجازه می دهند که دو لیتر آب داخل دیگ اضافه کنند ، ولی اگر یکی از شیر فروش ها بجای دو لیتر مثلا ۲۲ لیتر آب به شیر خود اضافه کند ،

آیا این انصاف است که قیمت هر دو شیر یکسان باشد ؟ و اگر فرض کنیم تا مدتی مردم نا آگاهانه و یا به اجبار هر دو شیر را با یک قیمت معامله کنند آیا این مسئله می تواند دوام داشته باشد؟ 

بنابر این وقتی شیر فروشی تصمیم می گیرد ، با داخل کردن آب شیر خود را رقیق کند و حجم آنرا زیاد کند دانسته یا ندانسته ارزش شیر خود را پایین می آورد .

در یک کشور هم زمانی که بانک مرکزی با خلق پول ، بیش از نرخ توسعه ، به تورم دامن می زند ، در واقع ارزش پول خود را نسبت به کشورهائی که خلق پول نمی کنند پایین می آورد .

این که گاهی سوال می کنند که چرا قیمت ارز بالا رفت ؟ به نظرم بهتر است بگوئیم چرا قیمت تومان پایین آمد ؟  با چاپ اسکناس و خلق پول ، ایجاد تورم می شود و تورم قیمت تومان را کاهش می دهد ، اگر گاهی با تزریق بیش از تقاضا از بالا رفتن قیمت دلار جلو گیری شده ، خود این  هم ، اشتباه دیگری بوده ، چرا که اگر با ایجاد سدی بخواهیم  جلوی جریان آب رود خانه را بگیریم مسلماً برای همیشه نمی توان این کار را انجام داد ، فشار آب چون دائمی است و ادامه دارد ، بالاخره باعث شکستن سد می شود ،

ممکن است نسبت به استحکام سد زمان شکستن آن،  دیر تر یا زودتر باشد ، ولی هیچ سدی برای همیشه نمی تواند جلوی رودخانه ای را بگیرد،  مگر اینکه جریان آب متوقف شود ، یا به طور منظم آب های انباشته شده،  تخلیه و از فشار آن کاسته شود.


و اگر اینگونه نشود ، آن وقت است که باعث آمدن سیل و ویرانی می شود .

 بنابر این در وحله نخست بسیار بهتر است که نرخ تورم و بهره در کشور کنترل شود ، و ارزش پول ملی حفظ شود .

ولی اگر به هر علتی ، قادر به کنترل نرخ بهره و تورم نبودیم بهتر است که اجازه داده شود نرخ ارز هم مثل کالاهای دیگر ، با شیب ملایم تعدیل شود ، و نکته مهم دیگر راجع به نرخ ارز ، اینست که می باید اجازه داده شود که عرضه و تقاضا نرخ واقعی و واحد را برای آن تبیین نماید ، چند نرخی بودن هر کالا و بخصوص ارز ، باعث ایجاد رانت و ویژه خواری خواهد بود که بسیار فساد آور و ضد اخلاقی است .

این که بعضی تصور می کنند ، دولت ها از بالا رفتن نرخ ارز ، سود حاصل می کنند به نظرم صحیح نیست ، ولی آنچه باعث سود دولت و ملت می شود ، واحد و  واقعی یا نزدیک به واقعی بودن نرخ ارز است و غیر واقعی و چند گانه بودن ، به ضرر ملت و دولت و به نفع سوداگران و رانت خواران است .

بهترین راه جبران کسری بودجه دولت ها هم به نظرم اول واقعی کردن قیمت ها از ارز گرفته تا حامل های انرژی و بقیه کالا ها و خدمات ، و قطع کامل  سوبسید ها برای آنهاست.  ( البته بجز آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان و قضاوت و امنیت که به این سه مورد می باید از بودجه دولت به مقدار لازم یارانه و سوبسید  پرداخت شود )

راه دیگر که کسری بودجه دولت را می تواند کم کند گرفتن مالیات های عادلانه ،است.

برای آینده بازار ارز هم به نظرم با این نرخ تورم ، طبیعی است که قیمت ارز ، رو به بالا باشد ، مثل بقیه کالا ها یعنی همانطور که گفتم تا زمانی که نرخ تورم بالاست به طور منظم ، از ارزش پول ملّی کاسته می شود ، مگر اینکه " اراده و جرئتی " برای جراحی عمیق اقتصادی پیدا شود .

*مقاله فوق در پاسخ سوال خانم گلی زاده خبرگزاری اقتصاد ۲۴ نوشته و در خبرگزاری اقتصاد ۲۴ منتشر شده