بنام خدا
ثروتمندان البته نسبت به فقرا از امتیاز هائی برخوردارند - مثلا می توانند غذا های بهتر و بیشتری بخورند - مسافرت های بیشتر و گرانتری بروند - اتومبیل های بهتر و خانه های بزرگتری داشته باشند - و البته مهمترین مسئله جلوه گری و فخر فروشی است که در برخی و یا کثیری از آنها هست -
ولی در ازای آن هزینه هائی هم می پردازند - مثلا مالیات بیشتری می پردازند - و لابد وجوهات شرعی - و البته هزینه هائی برای جلوه گری - مثلا خریدن جواهر - و یا تاج گل برای مراسم دوستان و یا شام دادن در شب عاشورا و یا اجاره کردن تالار های بزرگ برای مثلا جشن ازدواج یا تولد و یا برای مراسم ختم و بازگشت از مکه و عتبات و یا گودبای پارتی - زیاد فرقی نمی کند حرف دلشان اینست که ما هزینه می کنیم یعنی ما هستیم .
خوب این هزینه ها که اغلب هم ممدوح هست یک خوبی مهم که دارد این است که : از ثروت آنها می کاهد و قسمتی از آن ثروت را به جامعه تزریق می کند حالا چه مشهد برود یا تبریز - شمال برود یا کیش - اروپا برود یا آمریکا - خلاصه هزینه می کند و این امری مبارک است و با این کار خود را به طبقه پائین تر از خود نزدیک می کند -که البته اگر اصراف و زیاده روی کردو فقیر شد - لابد رفتار فقرا را مشق می کند .
و اما فقرا -آنها هم از برخی از امتیاز ها برخوردارند - مثلا غذای کمتر و ارزان تری می خورند - مسافرت نمی روند و در فبالش وقت بیشتری را به کار کردن می گذرانند و پول سفر را و مزد کار در مدت سفر را پس انداز می کنند - اتومبیل ندارند - بنابر این از هزینه ها و عوارض و دردسر های آن معافند - خانه آنها کوچکتر و کم خرج تر است - و چون پول ندارند به دنبال تجملات و خودنمائی هم نیستند - طبعا مشمول دادن مالیاتی هم نیستند و همچنین وجوهات شرعی - کسی هم از آنها توقع کادو و گرفتن مهمانی های آنچنانی ندارد - خوب این رفتار هم از این قشر بسیار شایسته است چرا که گفته اند چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن - و خوب وقتی این گونه عمل کنند - آرام - آرام - خود را به طبقه بالاتر از خود نزدیک می کند و اگر ثروتمند شد می تواند رفتار آنها را در پیش بگیرد
تا اینجای کار سیر طبیعی و عقلائی وضعیت فقیر و غنی - ولی کار وقتی خراب می شود که اغنیا بخواهند رفتار فقرا را در پیش بگیرند - ممسک شوند و به قول معروف آب از دستشان نچکد - نه مالیات بدهند - نه وجوهات - نه مکه بروند - نه اروپا - در اتوبوس و مترو مزاحم باشند - و با پوشیدن لباسی مندرس خود را به گدائی بزنند - و ثروتشان - به جز وزر وبال برایشان نباشد - که این گونه رفتار بدترین رفتار از گروه ثروتمندان است
ولی صد بار از آن بدتر این است که فقیری بخواهد ادای ثروتمندان را در بیاورد - با قرض و وام به تجملگرائی دست زند - پول ندارد ولی شروع به خرید قسطی و یا مسافرت قسطی کند - به جای اینکه زن و فرزند خود را با رفتار و با سخن تشویق به قناعت کند - عملا و با گفتن سخنان و وعده های نا صحیح اهل خانه را به آینده ای امیدوار کند که جز سرابی بیش نیست .
و البته این مسئله برای کشور ها هم هست - اگر کشوری در زمانی درآمد های 150 میلیاردی داشت و آن را تباه کرد - بعد که در آمدش کمتر شد و مثلا به یک سوم رسید - نه تنها باید از آن رفتار قبلی دست بردارد - بلکه باید با احتیاط و انجام تلاش و استفاده از این موقعیت پیش آمده سعی در سامان دادن به وضعیت اقتصادی خود کند - مثلا اگر کشوری با داشتن تورم های بالای 20% بخواهد کماکان قیمت ارز را طی سالها ثابت نگه دارد و یا حتی پائین بیاورد - مانند شخص بی پولی است که برورد اظهار نامه مالیاتی سنگینی برای خود بدهد تا به خیال خود جلوی سر و همسر سربلند باشد -
مثلا اگر کشوری بیش از نیمی از درآمد سالانه خود را بدهد که برخی بروند در کشور های دیگر سیاحت کنند - یا مقدار زیادی از ارز حاصل از فروش نفت خود را بدهد که آدامس و پفک نمکی وارد کنند - و یا با پائین نگه داشتن نرخ ارز صادرکنندگان خود را تبدیل به واردکننده و کارخانه داران و تولیدکنندگان خود را تبدیل به واسطه و دلال کند - کاری غیر منطقی و عذر می خواهم که به نظرم کاری غیر عقلائی اجام داده است .
در حالی که می توان با تعدیل نرخ ارز و یا حتی قدری هم گرانتر بودن آن از نرخ واقعی به تقویت صادرات از سوئی و کم نمودن واردات غیر ضروری از طرفی اثر گذاشت و با بالا بردن عوارض خروج از کشور - جهانگردان ایرانی را تشویق کرد که اول از ایرانگردی شروع کنید -
در حال حاضر در حالی که بیش از بیست میلیارد دلار در سال فقط ارز به مسافران برای سفر به خارج داده می شد - هزینه سفر های داخلی خیلی بیشتر از مسافرت به کشوری مثل ترکیه و دوبی است -
صد البته بنده و همه ایرانیان علاقمند به تقویت پول ملی هستند ولی راه تقویت پول نه دستوری است و نه با تزریق بی مهابا ی دلار های زبان بسته به بازار - بلکه باید با تقویت زیر ساخت های اقتصادی - رونق کسب و کار - پائین آوردن نرخ تورم و نرخ بهره - و ایجاد کار - و تشویق به سرمایه گذاری های دراز مدت - به مرور به تقویت و یا جلو گیری از تضعیف پول ملی اقدام کرد - وگر نه هیچ چاهی با ریختن آب دستی در آن تبدیل به چشمه جوشان نمی شود .